ذهنیت

ذهنیت

ذهنیت : امروزه دیگر همه افراد تاثیر نوع نگاهشان به زندگی را پذیرفته اند که بر ادراکشان از محیط  و زندگی اثر میگذارد . بنابراین با تغییر ذهنیت مان میتوانیم  ادراکمان را از زندگی و اطرافیانمان و دوستان و جهان و اینده و… تغییر داد . این ذهنیت های قبلی ما هستن که بر ادراک ما از اکنون تاثیر میگذارد . یعنی طبق تجربیاتی که داریم یک ذهنیتی شکل گرفته و بسیار هم میتواند تثبیت بشود که در اینجا ذهنیت شاید معنی باور به خود بگیرد که البته راجب این جلو تر بیشتر صحبت میکنیم . قبل از اینکه جلوتر برویم باید این را برسی کنیم که این ذهنیت چگونه شکل میگیرد ؟

نحوه ایجاد ذهنیت ؟

خب ذهنیت یا باور به چند طریق میتواند ایجاد شود ، شاید این گفته جان لاک را شنیده اید که میگوید نوزاد مانند لوح سفیدی است که به دنیا می آید و با تجاربی که بدست میآورد ذهن او شکل میگیرد . و با آموزش و پاداش میتواند تثبیت و تقویت شود .  این گفته خب تا حدود زیادی درست است و مورد پذیرش هم واقع شده است .  در واقع ما با تجارب زندگی زیسته مان بسیاری از باور ها و ذهنیت ها را شکل میدهیم . مثلا تصور کنید ،  یک نفر قبلا یک کاری را با موفقیت پشت سر گذاشته است و برای سری های بعد نیز اگر بخواهد همان کار یا کار های مشابه را انجام دهد  این دیدگاه را دارد که قبلا با موفقیت این کار را انجام داده ام ، پس این دفعه هم میتوانم آن را با موفقیت سپری کنم و حتی این باور یا ذهنیت میتواند باعث شود فرد اعتماد بنفس بدست اورده و کار های بزرگتری نیز  انجام دهد با این باور که قبلا موفق شده پس این دفعه هم موفق میشود  که این دلیل بسیاری از موفقیت های بشری میباشد . اما عجله نکنید . همین ذهینت میتواند با عث شکست بسیاری از افراد نیز بشود . مثلا کسی فکر کند  قبلا در کاری موفق بوده الان هم برود کاری دیگر انجام دهد موفق میشود  در حالیکه میبیند با شکست شدیدی مواجه میشود . و دچار یاس و نامیدی و افسردگی و حتی افکار خودمخرب میشود .

یا مثلا کسی قبلا درکاری شکست خورده و این باعث تضعیف اعتماد بنفس فرد شده است  و این ذهنیت در او بوجود امده است که  این دفعه هم شکست خواهد خورد . و این باور مانع  از رشد و اقدام های بعدی میشود که میتوانسته بسیار موفق شود .

اهمیت ذهنیت  در زندگی

یک آزمایش علمی در این زمینه انجام شده است که مارتین سلیگمن انجام داده است . وی در یک اکواریم که در وسط آن یک شیشه قرار داشت و یک طرف آن ماهی بزرگی و طرف دیگر ماهی کوچکی قرار داشت . این ماهی بزرگ بطور مداوم حمله میکرد به ماهی کوچک که  او را شکار کند ولی نمیتوانست تا اینکه پس از بارها تلاش و شکست ، دست  از تلاش کشید .  این دفعه محقق شیشه بین دوماهی را برداشت تا نتیجه را ببیند .  فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟  ایا ماهی بزرگتره به ماهی کوچک حمله کرد برای شکار ؟   باید بگوییم خیر . درواقع او نامید شده بود . با  اینکه شرایط این دفعه تغییر کرده بود ، ولی این ذهنیت که دیگر تلاش فایده ندارد و تلاش باعث شکست میشود باعث میشد ماهی بزرگ اقدامی برای شکار ماهی کوچک نکند ، و چه بسا بسیاری از ما ها نیز بخاطر شکست های گذشته مان دست از تلاش کشیده ایم . در حالی که ممکن است هر لحظه شرایط تغییر کرده باشد و ما به موفقیت های بزرگی برسیم . پس  دیدید که ذهنیت ما چقد مهم است در زندگی مان و در ادراکمان ؟    بنابراین ما باتغییر ذهنیتمان میتوانیم دنیای زیبا تر ، رنگی تر ،  موفق تری بسازیم .

پس تا اینجا دیدیم که یکی از راه های ایجاد ذهنیت تجارب شخصی است . اما همه ماجرا این نیست . بسیاری از باور ها را همه ماها داریم که  جامعه به ما تحمیل کرده است و ماهم بدون چون و چرا پذیرفته ایم و همین باور ها باعث مشکلاتی شده اند . تا اینجا متوجه شده اید که باور ها بعضی جاها کارایی داشته اند و بعضی جاها نه تنها کارایی نداشته بلکه باعث بروز مشکلاتد بسیاری شده اند . بسیاری از باور ها که جامعه به ما تحمیل کرده  شاید در زمان خودش کارایی داشته ، اما اکنون شاید کارایی خود را از دست داده باشد و حتی جلوی باور های درست تر را گرفته باشد . تصور کنید که یک ظرفی دارید که میتوانید داخل آن آب بریزید و از آن استفاده کنید تشنگی خود را برطرف کنید . اما همین آب اگر مدتی بماند هر چقدر هم آب خوبی باشد مزه بدی به خود میگیرد و نیاز است تا تعویض گردد . باور ها هم مثل همین آب میمانند که در جای خودش میتواند بسیار عالی باشد اما اگر بی استفاده بماند میتواند حتی باعث مشکلات شود . بنابراین ظرف خود را با آب مانده پر کرده اید !! آیا اینجا وقت آن نیست که آب ظرف خود را عوض کنید؟

حالا بر فرض ما فهمیدیم که باید  ذهنیت مان را تغییر دهیم ، حالا کدام باور ؟ کدام را تغیر دهیم ؟ کدام را نگه داریم ؟ اصلا از کجا بدانیم تجربه حالا و اکنون ما تحت تاثیر ذهنیت گذشته های ماست ؟ بسیار پیش آمده که مطلبی خوانده اید یا چیزی شنیده اید و با خود وقتی راجب آن فکر کردین بسیار عصبانی شدید و خشم شدیدی را متوجه خودتان و اطرافیانتان کردید. در حالیکه بعد متوجه شده اید که چقدر اشتباه فکر میکردین و حال بهتری پیدا کردین ، مگه نه ؟  پس دیدین باور های قبلی چقدر اثر گذار بوده است ؟   و همین باور های قبلی باعث شده جلوی بسیاری از تجربه کردن های در زمان اکنون را از خود بگیرید . و در لحظه زندگی نکنید .

حالا برسیم  به اینکه کدام ذهنیت و باور را نگه داریم و کدام را بیاندازیم داخل سطل زباله و چه باور جدیدی جایگزین آن کنیم .

باید بگویم اگر شما باوری دارید که باعث رشد و پیشرفت و افزایش کیفیت زندگی تان شده و همینطور باعث راوابط خوبی با دیگران شده و در یک کلام خوب بوده تا حالا . میتوانید این را نگه دارین . البته به یک شرط !! آن شرط هم این است که جنبه کمالگرایانه به خود نگیرد که این کمالگرایی خود یک باور خطرناک میتواند باشد . چراکه باعث میشود شما بطور مداوم در تکاپو بوده وسخت تلاش کنید ، خب شاید بگید اینکه  بد نیست . بله این خیلی هم میتونه خوب باشه . اما اگر طوری بشه که از زندگی لذت نبرید و یکسر بدنبال خواسته های خیلی بزرگتر از حد توان تان باشید ، این باعث میشود زندگی را زندگی نکنید  و از داشته هایتان لذت نبرید . و همش در استرس و اضطراب باشید  که نکند به آن خواسته های بزرگ نرسید و یا حتی بطور مداوم در تلاش برای چیزی باشید که توان شما برای رسیدن به آن محدود باشد و نتیجه آن یاس و نامیدی و خستگی وتنفرازخویش و کاهش اعتماد بنفس وانواع اختلالات روانی  میشود .  البته نه اینکه خواسته های بزرگ نداشته باشید ، بلکه متناسب با شرایط خود خواسته های خود را تعیین کنید  تا هم فرسوده وخسته نشوید و هم از زندگی خود لذت ببرید .پس دیدید که حتی یک باور خوب هم میتواند منجر به مشکل شود . بنابرین باور هایی هم که افراط و تفریط درآن باشد میتواند باعث مشکلات شود .

ادامه متن به زودی …

 

فروشگاه